مجموعه تولیدی دکور و جعبه جواهر تهران
ه طور کلی در دوره صفوی کمربندهای زنان و مردان طرحی شبیه گردنبندها داشتند. روی تسمههای تیره، نشانهای گل سرخ با فواصل ثابتی قرار میگرفتند. در این دوره، زنان گردنبندهای بلندی میبستند که از ترنجهای زرین با نقش گلسرخ تشکیل و اغلب با سنگهای گرانبهای سبز و قرمز مرصع میشد و گاه با یک ترنج مرکزی مدور تزیین میگردید(< فرهنگ هنر>، ج 16، ص 530)]. نوع دیگر گردنبند، که در نقاشیهای صفوی مشاهده میشود و کوتاه و کاملاً چسبیده به گلو است، از یک تکه طلای مثلث شکل در وسط، گاه پوشیده از جواهر تشکیل میشد که در دو طرف آن دو قطعه طلای کوچکتر بر رشتهای از مروارید قرار گرفته بود. در دوره صفوی دو نوع زیور سر ــ که منابع الهام آنها احتمالاً تاجهای قدیمی بوده است ــ نیز محبوبیت بسیار یافتند ( رجوع کنید به تصویر 7). هنرساخت زیورآلات و گاه ظروف و ابزار ظریف از فلزات و سنگهای گرانبها]. جوهر و جمع آن جواهر، در کتاب الاحجار لِارسطاطالیس[ص 93]، که روسکا تاریخ تألیف آن را پیش از اواسط قرن سوم میداند، به کار رفته است. فرهنگنویسان مسلمان از همان اوایل قرن چهارم معنای سنگ گرانبها را در مقابل مدخل جوهر قرار میدادند (برای نمونه رجوع کنید به ازهری، ج 6، ص 50، ذیل «جهر») که این کاربرد تا امروز تداوم داشته است . بازار نفت یکی از اصلی ترین بازارهای جهانی است که معمولاً در رابطه با دیگر بازارها، پیشرو است. به عبارت دیگر تغییرات نفت موجب تحول در دیگر بازارها از جمله ارز می شود و عکس این موضوع معمولاً صادق نیست. با مدارکی که در حال حاضر وجود دارد سابقه این هنر در ایران بیش از هفت هزار سال بوده است. اما این هنر در طول تاریخ دچار نوسانات زیادی شده و در حال حاضر در جایگاه واقعی خود قرار ندارد. با وجود پیشینه و هنرمندانی که در کشور وجود دارد یران باید حرف اول را در این صنعت در دنیا بزند و صادرات بیشتری نسبت به واردات داشته باشد. اما در حال حاضر اکثر کارهای سطح بالا موجود در کشور وارداتی هستند. با وجود این که در موزه ها، طلا و جواهراتی وجود دارد که متعلق به تمدن های خیلی قدیمی است، تنها به عنوان سمبل از آنها نگهداری می شود. امروزه با وجود پیشرفت تکنولوژی باید کیفیت و بالا بردن سطح این هنر و صنعت فکر کرد. مهرداد جلالی پور مدیر سازمان صنایع صادرات و تجارت توسعه پایدار صادرات طلا و جواهر را از مهم ترین اهداف این سازمان ذکر کرد. با توجه به افزایش صادرات این فرایند و جهانی شدن صنعت طلا و جواهر مؤسسات خدماتی باید هرگونه مانعی را از راه بردارند. نظیر بالا نبودن هزینه ها، سرمایه گذاری ثابت، عدم تأثیر نوسانات نرخ ارز و... در حال حاضر اغلب کشورهای دنیا که قدمتی بسیار کمتر از کشور ایران در این صنعت دارند حرفهایی برای گفتن دارند و به پیشرفتهای بسیاری دست پیدا کردند، تایلند، ترکیه، کره جنوبی که تا چند سال قبل از وارد کننده ها بودند امروزه سهم بزرگی در تولید و واردات طلا و جواهر دارند، اما سهم کشور ایران با قدمت چند هزار ساله نسبت به این کشورها در بازار جهانی بسیار ناچیز است. از تدابیری که برای صادر کننده ها در نظر گرفته اعتلای تسهیلات بانکی برای خدمات، اعتلای اعتبارات برای کشورهای خریدار، کاهش متقابل تعرفه ها بین ایران و سایر کشورها است که توسط وزارت بازرگانی صورت می گیرد. همچنین ایجاد شرایط لازم برای شرکتهای بزرگ صادر کننده به منظور افزایش صادرات، لغو قوانین ضدصادرات و معاف بودن از اخذ مجوز برای واردات و صادرات از برنامه دیگر وزارت بازرگانی است. اریخ زیور آلات را میتوان نا دوران ما قبل تاریخ نیز دنبال نمود . تا قبل از 20000 سال پیش هیچ محصول طبیعی کار شده به عنوان چیزی که امروزه به آن زیور آلات گفته شود مورد استفاده قرار نمیگرفت. هر چند ممکن است جنبههای زیبایی و لذت بردن از زیورآلات نقش داشتهاست . اما در جدال سخت برای بقاء ودر برخورد با نیروهای طبیعت چارهای جز قناعت به آنچه برای زندگی ضروری است نبود از این رو چیزی که امروزه به آن زیوزآلات گفته میشود متناسب با دیدگاه هر دوره دارای عملکرد منحصر به فرد نیاز زندگی بورهاست:
تندیسهای لب حوض کاخ چهلستون، بازوبندهای جواهرنشان سه بخشی را به نمایش گذاردهاند که در دوره قاجار نیز طرفدار داشتند ( رجوع کنید به تصویر 8).
در دوران صفوی، استفاده از حمایل رایج بود. دستارهای مردان در این دوره با تعداد کمی رشتههای کوتاه از دانههای طلا یا سنجاقهای زرین و پَر تزیین میشدند. انواع گوشوارهها نیز عموماً از یک سنّتگرایی مداوم حکایت دارند: گوشوارههایی با حلقه یا حلقههایی طلایی و یک گلوله در ته یا در دو طرف یا به صورت یک حلقه طلا با آویز مروارید که در یک مورد از سه سنگ آویزِ آبی، سفید و قرمز تشکیل شده است. [ مردان و زنان گوشوارههای بلندی با یاقوت گلابیشکلِ آویزان و صوفیان و خدمتکاران گوشوارههای حلقهای با طوقهای زرین به گوش میآویختند. تا قرن یازدهم، گردنبندهای با نگین گلسرخ از رواج افتادند و دستارها نیز بزرگتر و فاقد زنجیرهای طلایی گردیدند. در نیمه دوم این قرن، زنان طوقهای زرینی میبستند که با سنگهای قیمتی، اغلب قرمز، جواهرنشان شده بود. کمربندها نیز از صفحههای مربعِ مزین به جواهرات ساخته میشدند. مردان حلقههای جواهرنشان بر انگشت کوچک خود میکردند (همان، ج 16، ص 530 ـ531).
در دوره عثمانی، استانبول مرکز جواهرسازی شد، معادن طلا و نقره و سنگهای گرانبهای بسیاری در قلمرو عثمانی به بهرهبرداری رسید و این کار به سرعت در سدههای نهم و دهم توسعه یافت. زرگرهای بسیاری به پایتخت آمدند. در سده دهم سبک خاص عثمانی، با عناصر مشترکی از ایران و هند و سرزمینهای بالکان، پدید آمد. نقاشیهای عثمانی از سده نهم به بعد سلاطین و شاهزادگان را با عمامههای بزرگی نشان میدهد که با سنجاقهای طلای بزرگ و سنگهای گرانبها زینت شدهاند. کمربندهایشان هم سگک طلایی داشت (همان، ج16، ص531)].
برای فهم هنر جواهرسازی قرون اولیه دوره بابری در مقایسه با دوران تیموری و صفوی در ایران یا دوره عثمانی در ترکیه، موقعیت بهتری وجود دارد، به چند دلیل: نخست حجم زیاد مطالب برجا مانده از اواخر قرن دوازدهم تا قرن چهاردهم که، باتوجه به ایستایی اشکال و سنن جواهرسازی در هند، بستر مناسبی است تا در آن شواهدی از جواهرسازی در قرون اولیه دوران بابری را بررسی کنیم ( رجوع کنید به تصویر 9). دوم، نگارههایی که در دوره بابریان تهیه شدند تقریباً همیشه پرکار و حاوی اطلاعات بسیاری است و سوم اینکه گزارش دقیقبسیاری از جواهرات، تختهای سلطنتی و غیره در دربار بابری در دست است که افراد زیرک و مطّلعی چون تاورنیه روایت کردهاند. بر اساس مشاهده کارهای جدید و بررسی اطلاعات تصویری، میتوان با اطمینان مدعی شد که هند طولانیترین سنّت پیوسته و نیز بیشترین تنوع در اشکال، کارکردها و روشهای جواهرسازی را در میان ملل جهان دارد.
جدا از سنّت رایج در زمان فتوحات بابریان، در قرن دهم حجم در خور توجهی از خزاین شاهزادگان تیموری به جنوب منتقل شد که سبک ساخت آنها نیز آمیزهای از سنن اسلامی و تا حدی آسیای مرکزی و چین بود. بهترین شواهد در باره سبکهای جواهرسازی دورههای حکومت اکبرشاه تا اورنگزیب (963ـ 1118)، نگارههایی است که تحت نظر و حمایت آنها تهیه شدهاند. از مواردی که مؤید دقت این تصویرهاست، گزارشی از تاورنیه در باره مشاهداتش در دوران حکومت اورنگزیب است ( رجوع کنید به ج 2، ص150). او نوشته است که یکی از مرواریدهای مجموعه سلطان، بزرگترین و گردترین مرواریدی است که در عمر خود دیده است و اگر سلطان میتوانست همتایی برای این مروارید بیابد، طبق سنّت هریک را با یک جفت یاقوت یا زمرد تلفیق میکرد و از آنها یک جفت گوشواره درست میکرد. این تمایل و ترجیح به تلفیق کردن مروارید و یاقوت و زمرد با آنچه در نقاشیهای بابری (و نیز در نقاشیهای تیموری، صفوی و قاجار) هست، همخوانی دارد. تنها رنگ دیگری که مشاهده میشود آبی (یاقوت کبود) است.
هند از اعصار باستان به سرزمین سنگهای گرانبها شهرت داشته است و حتی سنگهایی که به خود هند تعلق نداشتند، نظیر یاقوتهای برمه، غالباً از طریق هند به کشورهای دیگر صادر میشدند. گذشته از این، هند از دیرباز از بازارهای مهم سنگهای قیمتی بوده است.
هند و همسایگان نزدیکش، نظیر سیلان، هندوچین و کوههای بدخشان، طیف بسیار متنوعی از گرانبهاترین سنگهایی که تا امروز شناخته شده است، تولید میکردهاند.
دیگر جواهری که در همه نقاشیهای مغول وجود دارد، حلقههای انگشتری است که با تنوع خاصی در تصاویر ظاهر میشوند، هرچند پی بردن به جزئیات این حلقهها، به جز رنگ سنگهای گرانبها (و گاه نوع آنها)، میسر نیست. یکی از انواع حلقههای مشهور که در تصاویر تشخیص داده میشود، حلقه تیرانداز [ انگشتری که برای حفاظت دست از بریدگی زه کمان به انگشت وسط میکردند ] است که بر اساس نمونههای بسیاری که در دست است معمولاً از جنس یشم بود و غالباً با طلا و سنگهای گرانبها روی آن کار میکردند. دیگر جواهری که معمولاً مردان از آن استفاده میکردند تسبیح *(مُسبحه) بود. برای مثال، تصویری از اکبر، که در دوره جهانگیر تهیه شده است و بخشی از آن در تصویر 10 مشاهده میشود، اکبر را در حالی نشان میدهد که تسبیحی مرکّب از یاقوتهای سرخ و کبود و مروارید درشت در دست دارد.
نوشتههای مربوط به هنرها و فنون هند از قرن دوازدهم/ هجدهم میلادی حاوی اطلاعات بسیاری در مورد میناکاری است که در این سرزمین به کمال خود رسیده است. البته این میناکاری، نظیر دیگر روشهای باارزش مربوط به روزگار بسیار کهن، طیف کاملی از اشیا را، که به معنای امروزی جواهر نبودهاند (نظیر سلاح، تختهای شاهی، ابزارها و وسایل و نظایر آنها)، تزیین کردهاند. کمبود شدید جواهرات به جا مانده از دوران پیش از قرن دوازدهم را میتوان چنین توضیح داد که حتی در خانوادهها نیز رسم بوده که سنگهای گرانبها را طبق جدیدترین سبک بسازند و این امر بهویژه پس از دست به دست شدن جواهر و در جریان ذوب کردن فلزات گرانبها برای استفاده مجدد، انجام میگرفت. برای نمونه، بیشتر قطعات گنجینه بابریان، که به هنگام فتح دهلی به دست نادرشاه افتاد، بلافاصله برای سهولت نقل و انتقال به شمش تبدیل شد (مین و توشینگهام، ص 11) و البته سنگهای گرانبها و مرواریدها را، چه برای نصب مجدد روی قطعهای دیگر چه فقط برای قراردادن در خزانه ایران، از آنها جدا کردند.
در ایران دوره قاجار، استفاده از حمایل هنوز هم برای مردان و هم برای زنان مورد توجه بوده (فالک، لوح 2، 26، 46، 47) است، البته در این دوره به عوض اضافه کردن طلسمها، تعویذها و آویزهای فلزی به حمایل، که گاه با سنگهای گرانبها تزیین میشدند (که این کار در دوره صفویه هم رایج بود)، تنها از مروارید یا اجزایی متشکل از مروارید و یا سنگهای گرانبها استفاده میشد. شکل کمربندها در ایران طی این دوره اساساً تغییر نکرد.
رشته مهرهها هنوز روی مچ بسته میشدند (همان، لوح 26 و 43) و علاوه بر این، دستبندهایی که از سنگهای گرانبها، نشسته بر قابهای مربع شکل تشکیل و قطعات آن با لولا به یکدیگر متصل شدهاند و نیز النگوهای ساده طلا رواج داشت (همان، لوح [رنگی] 17، 23، 25). یکی از نقاشیها نشاندهنده رواج بستن رشته مروارید بر گِردِ صورت است. اما به نظر میرسد که در دوره قاجار، مرواریدها از گوش کشیده و رشتهها طولانیتر شدهاند و نقش گردنبند را ایفا میکردند (همان، لوح [رنگی] 19، 20). در دوره قاجار، تزیینات سر پیچیده و پرکارتر شده بود (همان، لوح [رنگی] 5 ـ7، 18ـ21؛ نیز رجوع کنید به تصویر 11). در این زمینه شیء مشابهی برای تزیین پیشانی عروسهای یهودی و مسلمان در منطقه بخارا بهکار میرفت. تأثیر جواهرسازی شبهقاره هند در این شیء نیز، نظیر بیشتر جواهرات قاجار، بهویژه در روش کار گذاشتن سنگهای قیمتی بسیار آشکار است.
یکی از انواع بسیار رایج گوشواره در ایران طی قرنهای دوازدهم و سیزدهم از تعدادی نیمکره یا مخروط تشکیل میشد که یکی زیر دیگری به همراه اجزای آویز قرار میگرفت (همان، تصویر [سیاه و سفید] 1). این اجزا در قالب میناکاری، ورقکاری یا ملیلهکاری اجرا میشدند و آویزهای آنها را مروارید یا گوی یا ترکیبی از هر دو تشکیل میداد. الگوی این نوع گوشواره در هند قرن اول و دوم یافت میشود ( < هنر هند و پاکستان >، لوح 22، ش 185). دیگر گوشوارهای که علاقهمندان زیادی داشت از یک بخش زیرین نیمدایره تشکیل میشود که غالباً دو انتهای آن به شکل سر اژدها تزیین شده است و بیرونزدگیهای کروی یا قُرصَکْ مانند بر گرد محیط آن بهچشم میخورد (فالک، تصاویر [سیاه و سفید] 3، 4). اینها نیز در قالب میناکاری، ورقکاری یا ملیلهکاری اجرا میشدند.
یکی از نمونههای بسیار زیبای بازوبندهای قاجاری در تصویر 12 مشاهده میشود که با طلا و سنگهای گرانبها ساخته و با میناکاری تزیین شده است.
استفاده از آویزها یا نشانههای گرد، که با سنگهای گرانبها روی رشته مروارید یا مهره نصب میشدند، از گردنبندهای متداول دوران قاجار است(همان، [ص 26]، تصویر [سیاه و سفید] 7، و لوح [رنگی] 17ـ19).
http://www.jtd.ir
http://www.tehrandisplay.com
گرچه در قرآن مشخصاً به جواهرات (کهف: 31؛ حج: 23؛ فاطر: 33؛ زخرف: 53؛ انسان: 21) و سنگهای گرانبها (حج: 23؛ فاطر: 33؛ الرحمن: 22، 58) اشاره شده، اما واژه جوهر به کار نرفته است.
[مصرف نقره در بیشتر موارد مجاز بود و ممنوعیت نداشت ولی طلا با پارهای محظورها در آرایههای زنانه به کار میرفت و برای مردان ممنوع بود (فریر، ص 191؛رجوع کنید به طلا؛ نقره).
تنها درصد اندکی از جواهرات تولید شده در سرزمینهای اسلامی باقی مانده است. دفینهها یکی از منابع اصلی تاریخنگاری جواهرسازی است، حال آنکه خاکسپاری جواهرات با مردگان در اسلام ممنوع است و جواهرات بازمانده نیز بر اساس تقاضای روز در معرض تغییر و ساخت مجدد بوده است، درنتیجه قطعات بسیار اندکی باقی مانده که تاریخ یا منشأ آنان شناخته شده است ( < فرهنگ هنر >، ج 16، ص 529).
در دوران اسلامی، هنرهای مورد استفاده در فلزکاری شامل قلمزنی، برجستهکاری، کندهکاری، سیاهقلم، مشبککاری، میناکاری، ریختهگری و مرصعکاری در رشتههای جواهرسازی، گوهرنشانی و طلاسازی نیز رایج بوده است (ناصر گیوقصاب، مصاحبه مورخ 5 اردیبهشت 1385) ].
از این دوره قطعات بسیار اندکی در دست است. بنابراین، برای آشنایی با جواهرات در این سدهها، گذشته از گزارشهای موجود در آثار ادبی، باید به تصاویر یا مجسمهها روی آورد.
[ گچبریها و نقاشیهای دوره اموی در کاخهای منطقه شام نشان میدهد که جواهرات خلفا و درباریان، نظیر دیگر سنن و هنرها، دنبالهرو سنّتهای قبل از اسلام در آن مناطق بوده است. قطعات به دست آمده از حفاریهای باستانشناسی سدههای نخستِ اسلامی، اغلب از نمونههای پیشین قابل تمیز نیستند (همانجا)]. برای نمونه، گوشوارههای کرویشکلِ منقوش روی مجسمهای در خِرْبَةُالمِفْجَر*(همیلتون، لوح بیستودو، 4) و گوشوارههای شبیه به قطره اشک در نقاشیهای سامرا (هرتسفلد، لوح هفتادویک، بالا) به نمونههایی که در نقوش سنگی و سکههای ساسانی دیده میشوند، شباهت بسیار دارند(رجوع کنید به پوپ، ج 7، لوح 251، ش J, H, F , O, N, K ).
[ برخی گزارشهای تاریخی نیز حاکی از علاقه حکمرانان اموی به گردآوری سنگهای قیمتی و آشنایی آنان با شیوههای اندازهگیری وزن این قطعات است (برای نمونه رجوع کنید به ابنزبیر، ص16)]. طبق گزارش ابوریحان بیرونی [ص137]، هارونالرشید از ستایندگان و علاقهمندان سرسخت سنگهای قیمتی بود و صباح جواهرفروش، پدربزرگِ کِندی فیلسوف، را برای خرید سنگهای قیمتی به سیلان فرستاد. یکی از حکمرانان هندی به عنوان هدیه برای جنیدبن عبدالرحمان، فرماندار سند در دوره خلافت هشامبن عبدالملک (حک: 105ـ 125)، مجسمه شتر جواهرنشانی بر روی پایه نقرهای چرخداری، فرستاده بود که سینهاش پر از مروارید و گلویش پر از یاقوت بود و با فشار بیرون میریخت. جنید نیز این هدیه را برای هشام فرستاد که وی و همه درباریان را شگفتزده کرد و در خزانه بنیامیه باقیماند تا به دست عباسیان افتاد[ابنزبیر، ص 14ـ 15].
شواهد درخور توجهی وجود دارد حاکی از اینکه در دوران اولیه اسلامی نیز نظیر دورههای پیش از اسلام و نیز دورههای بسیار متأخرتر، نظیر دوره بابریان *در هند، بسیاری از سنگهای درشت گرانبها، بهویژه زمرد، را سوراخ میکردند و به رشته نخ،زنجیر و سیم یا هر چه مناسب بود، میکشیدند.
[ روش سوراخ کردن و به نخ کشیدن سنگهای گرانبها به صورت مهره و دانه تسبیح که در دوره حاضر نیز همچنان رایج است، با ابزارها و مواد مختلف و بسته به سختی و مقاومت گوهر در برابر خراشیدگی انجام میپذیرد. برای سوراخ کردن گوهر معمولاً سوده و خاکِ سنگها یا اکسید فلزی را که سختی بیشتری از گوهر دارند، با روغن (پیه یا زیتون) مخلوط میکنند و با آغشته ساختن سر مته به این مخلوط، گوهر را سوراخ میکنند (ناصر گیوقصاب، همان مصاحبه)].
با وجود تأثیرپذیری هنر جواهرسازی دوره اسلامی از دورههای پیش از اسلام، اندک اندک میتوان شاهد دور شدن از الگوهای قدیم و سپس نوعی اسلامی شدنِ الگوهای پیش از اسلام بود. شاید جالب توجهترین نمونه، قاب تعویذ باشد که در حفاری نیشابور کشف شده و بر اساس نقش و نگارها و نوشتههای تزیینی آن ( رجوع کنید به تصویر 1)، احتمالاً متعلق به پیش از سده چهارم است. شکلِ کلی نمونهها، ساسانی و بیزانسی است (نگروپونتی ، تصویر 85، ش 36؛ رودولف، تصویر 153)، اما تلفیق پیچیده و زیبای شکل و تزیینات و نیز نقوشِ کوفی سیاه قلم آن جلوهای اسلامی دارد.
[ مجموعه به دست آمده در نیشابور، که هم اکنون در موزه هنر متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود، شامل رشته دانههای شیشهای و سنگی، طوقهای طلایی، گوشوارههای منجوقدار، آویزهای گلابیشکل و هلالیهای برنزی، حلقههای انگشتری طلایی، نقرهای و برنزی جواهرنشان، قلابکمرهای مستطیل برنزی مطلا و نیز بازوبندی طلایی با سر مار است. قطعات نشان میدهد که ساخت اشیای تزیینی رایج در دوره پیش از اسلام به طور کامل در دوره اسلامی ادامه یافته، اما خطوط عربی نیز به نقوش سنّتی گیاهی و حیوانی افزوده شده است ( < فرهنگ هنر >، ج 16، ص 529 ـ530)؛ نیز رجوع کنید به تصویر 2 ].
نمونههای استفاده از سکه و نقش بر جواهرات در دوران بیزانس پرشمار است و حالت مارپیچ میله نیز باید نهایتاً از دستبندهای یونانی با میلههای مشابه، اقتباس شده باشد.
[ سبک اسلامی متمایز، نخست در دوره فاطمیان (حک: 297ـ567) در مصر ظاهر شد. یافتهها از ویرانههای فسطاط نشان میدهد که عالیترین جواهرات، از طلا ساخته شده و با مهارت ملیله * سازی و نگینگذاری شدهاند؛ روشی سنّتی که در این دوره به اوج اعتلای خود رسید، در گوشوارهها، گردنبندها، دستبندها و حتی حلقههای انگشتری به کار میرفت. سبکها و نقشمایههای رومشرقی، نظیر زوجهای پرندگان در زیر درخت، در این ساختهها دیده میشود. دفینه جواهراتی با تزیینات ملیلهکاری در جنوب غربی اِلکاف در تونس، همراه با سکههای ضرب شده در مهدیه یا صَبرَه (منصوریه) در تونس، که احتمالاً در همین محل در سالهای 372 تا 384 تولید شده، از همین دوره کشف شده است (همانجا)].
یکی از زیباترین طلاکاریهای دوران فاطمی، مهرههای مشبک به شکل دو مخروطی (لوزی توخالی) و کروی است ( رجوع کنید به تصویر 3) که در آن از ملیلهکاری و تزیینات دانهای به اندازههای گوناگون استفاده شده است. نمونه دیگر، دستبندی طلایی است با میلهای توخالی که در انتها نازکتر شده و به اجزایی به شکل قلب منتهی میشود و در موزه باستانشناسی استانبول قرار دارد (برایتلینگ و همکاران، ص 239، ش 6). این دستبند شباهت زیادی به دستبندی در موزه دمشق دارد که آن نیز اجزایی به شکل قلب در انتهای میله دارد، اما این میله از یک سیم تابیده تشکیل شده است ( < فهرست موزه ملی دمشق >، تصویر 119، راست).
[ توخالیکردن قطعات طلا و نقره معمولاً به دو روش انجام میشده است: در یک روش، ابتدا قطعهای را با مس میساختند، بعد ورق طلا یا نقره را بر روی آن میکشیدند و سپس با اسیدکاری (عموماً تیزاب برای طلا و، جوهر نمک برای نقره) مغزی مسی را حل میکردند و بدینترتیب قطعه توخالی میگردید. در روش دیگر، ورق فلز را شکل میدادند و با جوشکاری قطعات را به شکل قوطی توخالی به هم متصل میکردند این روشها هم اکنون نیز به کار میرود (ناصر گیوقصاب، همان مصاحبه)].
تصویر 4 نوعی حلقه را به نمایش میگذارد که ظاهراً پیش از نیمه دوم قرن ششم در جهان اسلام مورد توجه نبوده، اما پس از ارائه، با اقبال و تنوع فراوان رو به رو شده است. مهمترین مشخصههای این نوع حلقه، یک میله قالبی (غالباً با نقوش انسانی در دو انتها و شکاف مورب چند ضلعی در محل نگین) است. در این مورد نیز الگوهای اصلی را میتوان در حلقههای یونانی و رومی یافت (مارشال، تصویر 61، و لوح شانزده، 552). حلقه جواهر موردبحث نمونه زیبایی است که چهارگوشه از شش گوشه شکاف جای نگین آن با سر انسان تزیین و خود نگین از طرحهای هندسی تکرار شوندهای تشکیل شده است که به صورت ملیلهکاری اجرا شدهاند و بر حلقه انگشتری در قسمتهای منتهی به نگین، تصویر موجودی با سَرِ زن و چنگ و بال پرندگان دیده میشود.
تصویر 5 گردنبند طلایی بهجا مانده از قرن هشتم است. اشکال ایجاد شده با سیم و سنگ در روی قابِ دو جزء اصلی گردنبند و نیز خطوط کناره خود این اجزا، شباهت بسیاری با صحنه تاجگذاری انوشیروان در شاهنامه دموت(موزه هنر متروپولیتن، ش 52.20.2 ) دارند ( رجوع کنید به شوکین، ص 85، نسخه خطی XV ، ش24) و سبک طرحهای قلمزده و نیز نقشمایههای مندرج بر پشت این اجزا، به روشنی به همان دوران اشاره دارند.
چندین دستبند طلا نیز مطمئناً متعلق به مصر یا سوریه دوره ممالیک در قرن هشتم است. این دستبندها میلههای توخالی ــ به صورت ساده یا مارپیچ ــ دارند که به سر حیوانات منتهی میشوند. گیره آنها گرد و صاف و تخت است و قطعهای که در موزه بناکی آتن نگهداری میشود با خط عربی تزیین شده است (سگال ، ش 319).
نوعی کمربند، که برای نخستین بار در نگارههای ایرانی حدود 750 بهچشم خورد، در دوره صفویه پرکارتر و زیباتر شده است. قطعات، جواهر نشاناند و شمار آنها افزایش یافته است. از دوران صفویه دو کمربند کامل و یک قلاب به جا مانده است ( رجوع کنید به پوپ، ج 13، لوح 1394، ش c-a ؛ نیز رجوع کنید به تصویر 6).
http://www.jtd.ir
http://www.tehrandisplay.com
یکی از مسائل بسیار قابل توجه در عرصه بازارهای مالی رابطه تنگاتنگ قیمت کالاها و ارزش ارزهای کشورهای مختلف جهان با یکدیگر است. به طوری که در هیچ بازاری نمی توان منفرد عمل کرد و به اخبار و اطلاعات مربوط به آن کالا یا ارز بسنده کرد و باید اطلاعات جامعی اگر نگوییم از تمام کالاها لااقل از تعداد قابل توجهی از آنها را گردآوری و تحلیل کرد تا به نتیجه ای مطلوب رسید.
البته چه در مورد رابطه دلار و نفت که به آن پرداخته شد و چه درباره مسائلی که در ادامه مطرح می شود باید این نکته را در نظر گرفت که رابطه بین ارزها و کالاهای حساس مثل نفت و طلا صرفاً یکی از چندین پارامتر تأثیرگذار است و چه بسا در شرایط خاص این ملاحظات از طرف بازیگران بازار نادیده گرفته شود. تشخیص اینکه در چه شرایطی این روابط محکم و استوار است و در چه شرایطی سست و ناپایدار، به عهده تحلیلگران بازارهای مالی و این مهم خود امری دشوار است.
در اینجا سعی شده به بخش کوچکی از مساله پیوستگی متقابل بین بازارهای مالی جهان پرداخته شود و به عنوان شروع کار رابطه نفت و طلا و ارز های کشورهای مختلف من جمله دلار آمریکا، یورو، ین، پوند، دلار استرالیا، فرانک سوئیس و... مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا از نفت شروع می کنیم.
بازار نفت یکی از اصلی ترین بازارهای جهانی است که معمولاً در رابطه با دیگر بازارها، پیشرو است. به عبارت دیگر تغییرات نفت موجب تحول در دیگر بازارها از جمله ارز می شود و عکس این موضوع معمولاً صادق نیست. این مسئله اهمیت بررسی تحولات نفت را دوچندان می کند.
عوامل تأثیرگذار بر قیمت نفت خارج از بازارهای مالی هستند و بیشتر به مسائل سیاسی جاری در کشورهای تولید کننده و به تقاضا از طرف مصرف کنندگان بزرگ مثل چین و هند و ایالات متحده مربوط می شود.
اما تغییرات قیمت نفت تأثیر شدیدی بر بازارهای مالی دارد. براثر گران شدن نفت سهام بسیاری از شرکتها و ارزهای رایج ضربه می بینند که از آن میان می توان به سهام شرکتهای اتومبیل سازی اشاره کرد که قیمت نفت از فاکتورهای تأثیرگذار بر آنها است. نفت در بازار ارز نیز تأثیر خود را می گذارد و با گران شدن نفت ارز رایج کشورهایی که مصرف کنندگان بزرگ نفت هستند با کاهش ارز روبه رو می شود که از بین آنها می توان به دلار و ین اشاره کرد.
آمریکا به عنوان بزرگترین مصرف کننده نفت، اقتصادی به شدت حساس در برابر نفت دارد و اگرچه در این مقاله قصد بحث در مورد تاریخ حضور آمریکا در خاورمیانه را نداریم اما نگاهی اجمالی به تاریخ معاصر این منطقه ژئوپلیتیک نشان دهنده میزان حساسیت آمریکا به مسئله نفت است.
این حساسیت را در پول رسمی این کشور، دلار، نیز می توان مشاهده کرد. به عنوان مثال در گذشته پس از طوفان کاترینا و اثرات مخربی که بر پالایشگاه های کلیدی آمریکا وارد آمد دلار نیز متأثر از قیمت نفت حرکت می کرد و با بالاتر رفتن آن ضعیف تر می شد.
ین ارز رایج سرزمین آفتاب تابان نیز از بزرگترین قربانیان نفت است. ژاپن بیش از 98درصد از نفت خود را از خارج از مرزهای خود وارد می کند و اقتصادی به شدت وابسته به نفت دارد به همین دلیل نسبت به افزایش قیمت نفت از خود حساسیت نشان می دهد.
از دیگر ارزهایی که به تغییرات قیمت نفت از خود حساسیت نشان می دهند می توان به دلار کانادا اشاره کرد که برخلاف دلار و ین از افزایش ارزش این ماده ژئوپلیتیک سود می برد. کانادا از صادرکنندگان نفت است و کاملاً طبیعی است که بر اثر بالا رفتن قیمت نفت، اقتصاد قوی تر و در نتیجه ارز قوی تر داشته باشد به طوری که دلار کانادا در سالهای اخیر که قیمت نفت روبه رشد بوده و تنها از اواسط سال 2003 تاکنون از حدود 24 دلار به حوالی 75 دلار رسیده است، رشد شدیدی را تجربه کرده و با شیب تندی در برابر دلار آمریکا صعود کرده به طوری که زوج ارز USD/CAD در دهم می سال جاری به مرز 10/1 سقوط کرد (چون دلار کانادا در مخرج کسر قرار دارد هرچه این عدد کمتر باشد به معنی قوی تر بودن دلار کانادا است) و این در حالی است که این عدد از اوایل سال 1978 مشاهده نشده بود.
از دیگر کالاهای حیاتی و بسیار مهم در عرصه مبادلات جهانی که نفت تأثیر زیادی بر آن دارد می توان به طلا اشاره کرد.
بالا رفتن قیمت نفت موجب افزایش تورم جهانی می شود و در این شرایط سرمایه گذاران علاقه مند هستند تا سرمایه خود را به چیزی تبدیل کنند تا بیشترین مقاومت را در برابر افزایش تورم داشته باشد، طلا یکی از بهترین انتخاب های آنان است و به همین دلیل تقاضا برای طلا بالا رفته و موجب گرانی آن می شود.
از طرف دیگر طلا و نفت عوامل تأثیرگذار مشترک یکسانی دارند که موجب می شود قیمت این دو کالای حیاتی هم جهت باشد. به عنوان مثال تنش های منطقه ای علی الخصوص در خاورمیانه هم باعث بالا رفتن قیمت نفت و هم طلا می شود.
تأثیرگذاری قیمت نفت بر طلا موجب می شود تا نفت به صورت غیر مستقیم بر بسیاری دیگر از کالاها، سهام شرکتها و ارزهای رایج کشورهای مختلف نیز تأثیر بگذارد.
طلا
تغییرات قیمت طلا نیز تأثیر زیادی بر بازارهای مالی جهان دارد. در بازار ارز عمده ارزهایی که رابطه تنگاتنگی با طلا دارند عبارت اند از دلار، فرانک سوئیس و دلار استرالیا. برخلاف نفت که در تمامی روابط خود با دیگر بازارها نقش پیشرو (Leader) را داشت طلا در رابطه خود با بازار ارز گاه نقش پیشرو و گاه نقش پیرو را بازی می کند.
به عنوان مثال در رابطه طلا با دلار، دلار نقش پیشرو را بازی می کند و تغییرات طلا متأثر از تغییرات دلار است. عکس آن نیز در مواردی دیده شده است. یعنی طلا دلار را مطیع خود کرده و تغییرات دلار از پی تغییر قیمت طلاآمده اما به طور کلی آنچه معمول است اینست که دلار جهت طلا را مشخص می کند. علت این مسئله اینست که طلا در بازارهای جهانی به دلار ارزش گذاری می شود و با بالا رفتن ارزش دلار قیمت طلا برای کسانی که با دیگر ارزها قصد خرید دارند گران می شود و در نتیجه از تقاضای آن کاسته شده که کاهش قیمت را به دنبال دارد. عکس این موضوع نیز صادق است یعنی کاهش ارزش دلار موجب کاهش قیمت طلا برای خریدارانی است با ارزی غیر از دلار که قصد خرید دارند ، در نتیجه تقاضا بالا رفته موجب افزایش قیمت می شود.
بنابراین یکی از اولین قوانین بازار طلا اینست که قیمت این فلز با ارزش دلار رابطه معکوس دارد و در جهت خلاف آن حرکت می کند. البته بسیاری اوقات دیده شده که این قانون نقض می شود و طلا و دلار هم جهت با یکدیگر حرکت می کنند که نمونه مشهور آن هم رفتار بازار در سال 2005 بود که طلا و دلار هر دو افزایش داشتند.
از دیگر ارزهایی که متأثر از قیمت طلا ارزش خود را تنظیم می کند فرانک سوئیس است. کشوری که دارای ذخایر بالای طلا است و به همین دلیل بالا رفتن قیمت این فلز موجب افزایش ارزش پول رایج این کشور می شود.
ممکن است اینجا این سؤال پیش بیاید که چرا دلار با وجود اینکه آمریکا دارای بیشترین ذخایر طلای جهان است از قاعده ای که بین ارزش طلا و فرانک سوئیس است پیروی نمی کند. در پاسخ باید گفت اقتصاد آمریکا اقتصاد بسیار بزرگی است و با اینکه دارای بیشترین ذخایر طلای جهان است اما این میزان طلا به نسبت کل اقتصاد این کشور ناچیز است و وزنه سنگینی محسوب نمی شود اما در مورد سوئیس اینگونه نیست و ذخایر طلای سوئیس برای اقتصاد متوسط این کشور وزنه وزینی محسوب می شود و تغییر ارزش در قیمت طلا اقتصاد این کشور را قدرتمند تر می کند که بالا رفتن ارزش ارز اولین نتیجه آن است.
http://www.jtd.ir
http://www.tehrandisplay.com
سهم کوچک ایران در بازار جهانی طلا
حجم تجارت جهانی طلا و جواهر در دنیا 300 میلیارد دلار است که بعد از نفت و مواد مخدر بزرگترین حجم بازار جهان در گرو تبادل طلا و جواهر است. سهم ایران از این بازار یک ده هزارم درصد است. آمار صادرات طلا و جواهر در سال 1381 یک و نیم میلیون دلار بوده که در سال 83 این آمار به 7/28 میلیون دلار رسیده است. یعنی اگر به صورت تقریبی صادرات را 30 میلیون دلار در نظر بگیریم، برای کشوری که یک میلیون و ششصد و چهل کیلومتر وسعت دارد با انواع کانی های معدنی و ذخایر مختلف، نیروی انسانی و قدمت تاریخی این آمار بسیار ناچیز است. در حال حاضر با وجود این که بیش از 80 درصد از سنگ های قیمتی و معادن در کشورهای آسیایی و آفریقایی است، اساس و تعیین اصول اصلی طلا و جواهر در دست کشورهای کوچکی نظیر بلژیک و ایتالیا است. در آسیا؛هند با این که بیش از 12 میلیارد دلار صادرات دارد یا تایلند که 5/2 میلیارد دلار سهمش از صادرات است نقش جدی در صادرات کل دنیا برعهده ندارند. مهندس طاهرنژاد رئیس سازمان صنایع دستی عدم مقررات لازم و امکانات را از مهم ترین دلایل عقب ماندگی ایران عنوان کرد. این امر باعث می شود افرادی که در این زمینه تجربه و امکانات دارند به دلیل محدودیتهای قانونی و برخی مقررات برای سرمایه گذاری به کشورهای دیگر بروند. در حال حاضر بیش از 4 میلیون جوان فارغ التحصیل جویای کار داریم که با وجود بستر مناسب می توانند در این صنعت مشغول به کار شوند.
اصلاح قانون و ایجاد امنیت
اصلاح قانون و مقررات در حوزه تبادل طلا و جواهر و ایجاد امنیت برای برقراری نمایشگاه طلا و جواهر از مهم ترین کارهایی است که باید صورت گیرد. تا به حال چند بار قرار بوده تا نمایشگاه طلا و جواهر در ایران برگزار شود اما سازمان توسعه و تجارت به دلیل مشکلات امنیتی این کار را به تعویق انداخته است. از اهداف آینده وزارت صنایع و معادن اختصاص دادن یک برج در محدوده میدان ونک برای ایجاد شهرک طلا و جواهر است. که در این ساختمان سایر امکانات نظیر بانک، بیمه و مراکز خدماتی وجود خواهد داشت. یکی از مشکلاتی که در تولید طلا و جواهر وجود دارد آلودگی زیست محیطی است که پردازش طلا و جواهر در محیط به وجود می آید که در حال حاضر مسئولین محیط زیست صنایع دستی در حال مذاکره برای حل این مشکل هستند تا امنیت و بهداشت رعایت شود.
ضرورت انجمن صنفی
دنیای امروزه با گذشته بسیار متفاوت شده و تغییرات خیلی سریع رخ می دهد. نهادهای دولتی باید پاسخگوی صنعتگران، تولیدکنندگان و کارآفرینان باشند. مقررات نباید در دولت یا قوه مقننه پشت درهای بسته تعیین شود، بلکه کارگر، کارفرما و کارآفرین باید در تعیین قانون با سایر مراکز مشارکت داشته باشند. کارگران باید بتوانند از حقوق صنفی خودشان در مجامع دولتی و قوه مقننه دفاع کنند. برای این کار مشارکت اعضای هر صنف بسیار ضروری است تا نظرات خود را در رابطه با کار و صنعتی که در آن فعال هستند بیان کنند. دکتر سپهری معاونت وزیر کار اهداف و برنامه های وزارت کار را ارائه خدمات مشاوره ای، آموزشی، پتروشیمی و فنی عنوان کرد. بسیاری ازاعضا و تولید کنندگان از قوانین کار، تولید، صنعت و مالیات اطلاع چندانی ندارند، انجمن صنفی می تواند با تکیه بر فناوری اطلاعات آموزش هایی را از طریق اینترنت به اعضا بدهد و از این طریق تبادل اطلاعات صورت گیرد. انجمن صنفی می تواند مشاوره حقوقی به اعضا بدهد تا حقوق صنعت خود را بشناسد و اگر اختلالاتی وجود داشته باشد در خود انجمن صنفی از طریق مذاکره برطرف شود.
نقش طلا و جواهر در اقتصاد خانواده
طلا و جواهر در ایران همواره علاوه بر نقش تزئینی جنبه سرمایه گذاری داشته است. اکثر مردم طلا و جواهر را هم به صورت زینتی و هم به لحاظ اندوخته تهیه می کنند. یعنی طلا را هر زمان که بخواهیم می توانیم به پول رایج کشور تبدیل کنیم. در زمانهایی که هنوز پول رایج در کشور وجود نداشت طلا به عنوان پول بین مردم رد و بدل می شد. این نگرش همچنان در ایران وجود دارد و هنوز مردم به عنوان سرمایه گذاری طلا و جواهر را به عنوان گزینه های اول انتخاب می کنند، یعنی پس از خرید اگر احتیاج باشد آن را تبدیل به پول می کنند و در غیر این صورت آن را به عنوان پس انداز نگه می دارند. با توجه به این ویژگی ها در شرایط کنونی ما نیاز داریم تا با سایر کشورهایی که در این صنعت پیشرفت کرده اند هماهنگ شویم و علت های عقب ماندگی خود را در این هنر و صنعت پیدا کنیم. به عنوان مثال کشور ترکیه که تا 10 سال پیش کارها و محصولات دست دوم را از ایران تهیه می کرد،امروزه بسیار پیشرفته تر از کشور ما شده است و هر ساله چندین نمایشگاه تخصصی برگزار می کند. آنها خودشان را با شرایط موجود وفق داده اند، ارزش این صنعت را فهمیده و برای کسانی که در این صنعت فعال هستند امکانات لازم را فراهم کرده اند. کشورهایی که در صنعت طلا و جواهر رشد کرده اند تعرفه های دست و پاگیر وارداتی و صادراتی از میان برداشته اند، این امر باعث رشد و حرکت صنعتگران و تولید کنندگان شده است. فرهنگ سازی اولین و مهم ترین حرکت در صنف طلا و جواهر است ،اکثر اعضای این حرفه فرهنگ و ادبیات درخواست های خود را نمی دانند. در تمام دنیا امنیت شغلی و حرفه ای برای این صنعت لحاظ شده و نگاه ویژه ای به آن دارند. در ایران مسئولان وزارت بازرگانی، صنایع معادن هنوز به این نتیجه نرسیده اند که صنعت طلا و جواهر قوانین خاص خود را می خواهد. محسن موحدی دبیر مجله طلا و جواهر می گوید: دیگر زمانی برای آزمون و خطا باقی نمانده حضور کمرنگ ما در صحنه جهانی به نفع رقبا است. قراردادهای WTO امضا می شود، آیا ما در مقابل کشورهایی که تا چند سال پیش جایگاهی در این صنعت نداشتند حرفی برای گفتن داریم.
به هر حال در اکثر نقاط جهان آموزش رشته های مختلف در این زمینه به صورت حرفه ای در مقاطع دانشگاهی و صورت آکادمیک وجود دارد، اما در ایران تعداد زیادی از دوستداران این هنر و صنعت از جمله افرادی که رشته کار و دانش و یا آموزشهای فنی و حرفه ای تحصیل کرده اند و جویای ترقی و ارتقای سطح دانسته های علمی و فنی هستند با درهای بسته مواجه می شوند. اکثر آنها باید به دنبال کار در کارگاه های معمولی باشند و یا تغییر شغل بدهند
http://www.jtd.ir
http://www.tehrandisplay.com
1-زنجیرهایی از جنس استخوان دیدان و چنگال حیوانات برای جادوی شکار ضروری بودهاست.
2-طلسمها به منظور حفاظت بدن از نیروهای موهوم طبیعت به کار گرفته میشدند و میبایستی ارواح خبیث را دور نمایند.
مهارتها و تجربیات به دست آمده در تولید ابزار برای تزئین استخوان کهربا و سنگ با موضوعات حکاکی شده و حتی طراحی اشکال مجسم از این مواد مورد استفاده قرار گرفتند . همینکه انسانها در تقریبا 6000 سال قبل آموختند که چگونه با فلز کار کنند بهره وری کار به میزان زیادی افزایش یافت . با تقسیم کار به دامداری کشاورزی و پیشه وری امکان آن به وجود آمد که هر کس بیشتر از ح نیاز خود تولید کند . دیگر ضرورتی برای تولید دسته جمعی نبود . هر آنچه از فلز بود مانند ابزارها سلاحها و نیز آلات توسط یک آهنگر ساخته میشد . پیشرفت فزاینده روشهای فلز کاری و افزایش تنوع روشهای صنعتگری منجر به رشد تخصص صنعتگران و فلز کاران گردید و در این میان رفته رفته آهنگران و طلاسازانی به وجود آمدند که تخصص آنها ساخت زیورآلات و وسایل تزیینی از طلا نقره مس برنز و آهن بود .
با توجه به اینکه فرایند تخصصی شدن در یک زمان طولانی در میان فرهنگها و در زمانهای گوناگون اتفاق افتاد نمیتوان گفت از چه زمانی طلاسازی به وجود آمدهاست .
در دوره ابتدایی آهن یعنی تقریبا 3000 سال قبل نیروهای تولیدی آنچنان گسترش یافتند که ایجاد یک تولید چند گانه ممکن گردید و ارزش آن را داشت که اسیران جنگی زنده بمانند و به تمدنهای باستانی در محدوده دریای مدیترانه گسترش یافتند.
با توجه به اینکه وابستگان قشرهای فوقانی خواهان تظاهر و نمایش خارجی موقعیت اجتماعی خود بودند . لباسهای آنها زرق و برق بیشتری به خود میگرفت و این قشرها با زیور آلات گرانقیمت جایگاه خود را به نمایش میگذاشتند . به این ترتیب جواهر و زیورآلات دارای یک عملکرد مهم وجدیدی به عنوان نشانهای از شان حاکم گردید ولی عملکرد جادویی آن همچنان بدون تغییر باقی ماند . وابستگان قشرهای فوقانی جامعه در سطوح مختلف مشتریان اصلی طلاسازان بودند . این قشرها با سفارشات خود موجودیت و معیشت این صنعتگران را تامین مینمودند و با خواستههای خود حتی محتوی و شکل زیورآلات و وسایل تزیینی از فلزات گرانقیمت را تعیین میکردند.
در تمدنهای کهن شرق یعنی در خاور نزدیک و مصر صنعت طلاسازی به اوج خود رسید. به غیر از انواع زیورآلات مخصوص عموم مردم شاهکارهای هنر طلاسازی با بالاترین درجه فنی و هنری به سفارش پادشاهان وقشرهای فوقانی خلق شدند . به عنوان مثال فقط از شاهکارهای با شکوه به دست آمده قبر توتانخاموت (Tutanchamun) یاد میشود و اگر در نظر گرفته شود همه اینها برای یک حاکم نسبتا کم اهمیت که در جوانی فوت کردهاست نهیه شده بود . میتوان تقریبا حدس زد چیزهایی که برای یک حاکم مقتدر سرزمین مصر فراهم گردیده و از بین رفته چه بودهاست. در تمدن یونان نیز هنر طلاسازی به پیشرفت خود ادامه داد. به غیر از کارهای قابل توجه سرزمین اصلی کارهای برجسته تراکر (Thrakar) و اسکیتن (Skythen) در این ارتباط نیز شایان توجهاست.
هر چند هنر طلاسازی رم نوآوری قابل ملاحظهای را ارایه ندادهاست اما با وجود این سنتهای کسب شده از ناحیه دریای مدیترانه را حفظ نمود . در اولین قرنهای میلادی تجزیه داخلی کشور مقتدر رم آغاز شد که منجر به تقابل بین شکل سازمان سیاسی و پیشرفت اقتصادی آن گردید تا اینکه بالاخره در قرن پنجم میلادی امپراتوری رم جای خود را به قبایل اسلاو ها ژرمن هاداد .
در اقوامی که از مرحله بالای بربریت به وجود آمدند و هنوز مالکیت مشترک بر زمین و ابزار تولید را میشناختند در اروپای غربی گذر به شیوه تولید فئودالی پدید آمد. به جای بردهها وابستگان و غلامان استثمار میشدند. اقوام ژرمن از عهد برنز درک و تلقی مستقلی از زیورآلات را به وجود آوردند . هر چند تمام رم تاثیر نمایانی در غنای فن وهنر طراحی پدید آورد اما برداشت اولیه حفظ گردید . از عهد جابه جایی اقوام کارهای برجستهای از طلاسازان ژرمن به دست آمدهاست . بخصوص زیورآلات دفن شده در قبرهای اشراف فرانکها و تورینگنها جلوه خاصی دارند . در این رابطه میتوان از کارهای وایکینگها مثل جواهر مشهور hiddenss نام برد. میتوان تصور نمود که هم در تمدن عهد عتیق و هم در اقوام ژرمن جنبههای زیبایی زیورآلات کاملا مهم بودهاست یعنی اینکه حمل کننده قصد زینت و آراستن خود را داشتهاست . ویژگی شخصیت حمل کننده در کمال آگاهی توسط زیورآلات بیان میشد . زیورآلات اغلب یک منظور کاملا عملی دیگری نیز داشتهاست زیرا به خاطر ناقص بودن هنر خیاطی بایستی لباسها با قلابهای زینتی و سگکها دوخته شوند . با همه اینها هنوز توضیحی برای پیچیدگیهای فنی و طراحی و رواج عمومی زیورآلات به ویژه قلابها و سگکهایی از جنس فلزات نجیب و برنز ارائه نگردیدهاست. از همه مهمتر بایستی توجه داشت که زیوزآلاتی که به شکل اژدها و حیوانات عرضه شدهاند و نیز طلسمهای ما قبل تاریخ در تقابل با محیط وسیله حفاظتی حیاتی در برابر نیروهای موهومی طبیعت و ارواج در نظام ایدئولوژی هر زمان تشکیل میدادند. با گسترش مسیحیت در اروپا مرکزی بعد از قرن 9 میلادی محدوده مسائل طلاسازی تغییر کرد. زیورآلات مربوط به بدن گناهکار معنی خود را از دست داد و بجای آن زیورآلات محراب کلیسای مسیحی و فراهم کردن وسائل مقدس ضروری برای مراسم مذهبی وارد میدان شدند. بخصوص در عصر رمانتیک دیرهای مسیحی به مراکز روحانی و فرهنگی تبدیل شدند و در آنجا نیز کارگاههای پیشه وران در جامعه فدوئالی اولیه متمرکز گردیدند و به این ترتیب تا پایان قرن 12 میلادی کارگاههای مربوط به دیرهای مسیحی سطح هنر طلاسازی را تعیین میکردند . اولین کتاب جامع آموزشی طلاسازی مربوط به سال 1120 میلادی به دست ما رسیدهاست . کشش راهب Theophilus در کتاب خود “ Do diversis artibus “ جزئیات کاملی راجع به فنون عصر خود ارائه میدهد . به خاطر رشد کند نیروهای تولیدی میتوان از این مسئله حتی به نتایجی در باره قرنهای قبل و بعد از آن نیز دست یافت .
قرن 12 میلادی عصر گذر فئودالیسم بدوی به فئودالیسم است . شهرکها و مناطقی مسکونی در مسیرهای مناسب تجاری تبدیل به شهرهای بزرگ شدند و در آنجا پیشه وران به طور فزایندهای متمرکز گردیدند . اصناف طلاساز نیز در این شهرها شکل گرفتند کارگاههای مربوط به دیرهای مسیحی اهمیت خود را از دست دادند . در کنار کارهای مقدس اشیاء تزیینی و زیورآلات نیز به سفارش فئودالها و شهروندان تازه به دوران رسیده ساخته میشدند.)
http://www.jtd.ir
http://www.tehrandisplay.com
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |